Neveshte Haye Ziba !

ـﺪﯾﻤـــﺎ ﮔﻨﺠﺸﮑـــــ ﺭﻧﮕــــ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺟـــﺎﯼ ﻗـﻨـــــﺎﺭﯼ ﻣﯿﻔـــﺮﻭﺧﺘـــﻦ !
ﺍﻣـــﺎ ﺍﯾــــﻦ ﺭﻭﺯﺍ . . . .
ﻫـــﻮﺳـــــ ﺭﻧﮕـــــ ﻣﯿﮑﻨــــﻦ ﺟــــﺎﯼ " ﻋﺸـــ .♥. ــــﻖ " ﻣﯿﻔـــــﺮﻭﺷـﻦ !!!

اون نگاهی که گوشه اش یه قطره اشک برق میزنه
به اندازه ی تموم حرفای دنیا سنگینه . . .

درد داشت وقتی تو رفتی همه گفتند دوستت نداشت
ومن هنوز نتوانستم ثابت کنم که هرشب با عاشقانه هایت خوابم میکردی

دیـ ـشـ ـب...!
قـ ـصـ ـه ات را بـ ـرای کـ ـسـ ـی مـ ـی گـ ـفـ ـتـ ـم...!
بـ ـاز دوبـ ـاره عـ ـاشـ ـقـ ـت شـ ـدم...!

نه خوابم می‌برد نه می‌برد مرگم به بیداری
به این حال معلق تا کی‌ام بیدار می‌داری
هوا! گاهی هوا! گاهی هوا! گاهی هوا! گاهی،
نفس بفرست! مُردم آه! از این آه تکراری

مـقـدس تــریـن جــای دنــیـاست... ا
تـــاق تنــهـایی هـــایـــم وقـــتی بــا نیـّــت " تـــ♥ـــو " خــلـوتـــ میکنـــم..

میخندم....
دیگر تب هم ندارم...
داغ هم نیستم...
دیگر به یاد تو هم نیستم....
سرد سرد شده ام....
کسی چه میداند شاید دق کرده ام

من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش را در اندوه به زنجیر کشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید

ویرانه ام.......
حتی جغدی هم در من آشیانه نمی سازد....
شیرین بهانه بود...
فرهاد تیشه میزد تا باور نکند...
صدای مردمانی را که در گوشش میخواندند...
دوستت ندارد...


خدایا امضاء کن...
کم آورده ام...
باز کن آن نامه را...
استعفای من از زمینت...
مبارک خودت باشد...

زخم شدم شیشه به زخمم نشست
شیشه شدم سنگ سرم را شکست
یا رب اگر سنگ شوم لحظه ای
بر دل این سنگ چه خواهد گذشت ؟

فراموش کردنت
فراموش کردنت
زیاد هم سخت نیست !
فقط کافیه دراز بکشم ....
چشم هام رو ببندم ...
و برای همیشــــــــه
.
.
.
بــمــیــــــــرم